آیا مدیریت استراتژیک در زندگی مهم است؟
مدیریت استراتژیک چیست؟
تا حالا به این موضوع دقت کردهاید هر شخصی با توجه به شخصیت و شرایط زندگیاش اهداف و کوچک بزرگی تعیین میکند. سپس برای این اهداف تلاش میکند. پس اگر بخواهید از نقطه الف به نقطه ی برسید باید سلسله تصمیماتی را بگیرید تا به جلو حرکت کنید. آن را نیز باید مدیریت کنید تا به نتیجه و هدفهای تعیین شده خود در بهترین حالت ممکن برسید. پس میتوان مدیریت استراتژیک را اینگونه تعریف کرد: بهکارگیری علم و هنر برای طراحی و تدوین، اجرا و ارزیابی برنامههایی که در راستای اهداف بلندمدت خود تنظیم کردهاید.
مراحل مدیریت استراتژیک چیست؟
مدیریت استراتژیک فرآیندی است که دربرگیرنده 3 مرحله است:
- تدوین استراتژیها: در این مرحله شما باید از خودتان چندین سوال بپرسید؛ به عنوان مثال: چه فعالیتهایی را در جهت اهداف خود میخواهید انجام دهید، از چه فعالیتهایی میخواهید خارج شوید، چه منابعی را برای انجام امور در دسترس دارید، با چه کسانی باید در جهت رسیدن به اهداف همکاری داشته باشید.
از آنجایی که شما نمیتوانید به منابع نامحدود دسترسی داشته باشید، باید برنامه ای را برای خود تدوین کنید که بیشترین منفعت را برای شما به ارمغان بیاورد و شما بتوانید در دورههای بلندمدت بهترین عملکرد را داشته باشید.
- اجرای استراتژیها: در اجرای استراتژی شما باید برنامههایی که برای خود تدوین کردید را به مرحله عمل درآورید. حفظ انگیزه و تعهد به برنامه دو رکن مهم در اجرای برنامههای استراتژیک شما است. در این مرحله همیشه از خودتان بپرسید من چگونه میتوانم این کار را به بهترین شکل ممکن انجام دهم؟ در نهایت از تمام نیروی خود برای دستیابی به هدفهای تعیین شده خود استفاده کنید.
- ارزیابی استراتژیها: در آخرین مرحله شما باید بدانید که کدام یک از استراتژیهای شما چه زمانی کارساز نبوده است. اصولا شما باید در این مورد اطلاعاتی را گردآوری کنید. زیرا عوامل خارجی و داخلی به صورت دائم در حال تغییر هستند. سپس باید عملکرد خود را بسنجید و بدانید که در چه جاهایی باید اصلاحاتی را داشته باشید. همیشه به یاد داشته باشید برنامههای استراتژیک خود را مورد ارزیابی قرار دهید چون موفقیت امروز نمیتواند موفقیت فردا را تضمین کند!
مزایای مدیریت استراتژیک در زندگی چیست؟
زمانی که شما برای خود برنامههای استراتژیک تعیین میکنید، این امکان را به شما میدهد که به شیوهای خلاق و نوآور عمل و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکنید. در این حالت شما میتوانید از زمان حال خود بهترین استفاده را داشته باشید و اتفاقات در آینده را تحت کنترل خود درآورید. وقتی شما برای خودتان استراتژی تعیین میکنید اجرای برنامه هایتان منظمتر میشود. در نتیجه مسیر و راههایی را انتخاب میکنید که از قبل معقولتر و منطقیتر است.
الگوی مدیریت استراتژیک چیست؟
قبل از تعیین برنامههای استراتژیک خود باید بدانید که میخواهید وقت و گذران زندگی خود را صرف چه اموری کنید. به زبان دیگر ماموریت خود را چه میبینید. با خودشناسی به راحتی میتوانید به این مورد دست پیدا کنید. سپس لیستی از عواملی که میتواند جهت برنامههای استراتژیک شما کمک کند تهیه کنید. اکنون نوبت نوشتن اهداف بلندمدت خودتان است و بعد از این کار به ترتیب سه مرحلهای که مطالعه کردید به تدوین، اجرا و ارزیابی استراتژیها بپردازید و بهترین استراتژی خود را برای پیمودن مسیر انتخاب کنید. به یاد داشته باشید بازههایی برای انجام کار برای خود تعیین کنید و پایان بازهها زمانی را برای محاسبه و ارزیابی عملکرد خود داشته باشید.
آیا داشتن استراتژی باعث موفقیت میشود؟
موفقیت اتفاقی نیست که به طور ناگهانی در زندگی اشخاص رخ دهد. موفقیت برای هر شخص مفهوم خاص خودش را دارد. به همین دلیل هر شخص باید معنی به موفقیت رسیدن را برای خودش تعریف کند و برای دستیابی به آن برنامهای استراتژیک بنویسد. پس میتوان گفت اگر استراتژی و موفقیت هم راستای هم باشند می توانند حس خوب موفق بودن را در اشخاص ایجاد کنند و او را به جایی که می خواهد برسانند.
کلام پایانی
همیشه به خودتان یادآور شوید برای چه پا به عرصه جهان هستی گذاشتهاید؟ با تفکر عمیق در این سوال به نکات جدیدی درباره خودتان میرسید. سپس بی درنگ برای خودتان اهداف و برنامه هایی را تعیین و از زمان و منابع موجود در جهت منافع شخصی خود استفاده میکنید. در نهایت با عمل کردن به برنامه و تعهد به آن، آیندهای روشن در انتظار شما است که همیشه تصور آن را داشتید.
دیدگاهتان را بنویسید